از سه تا چهار ماهگی باران جون
دردانه ی من: امروز دوم اردیبهشت و روز پدره؛ عزیزم این روز امسال برای ما با هرسال یه دنیا تفاوت داره بخصوص برای بابا بهروز جون امسال تو به زندگی ما معنی و مفهوم دادی بخاطر تو ما پدر و مادر شدیم؛ البته من به تو هم تبریک می گم چون تو بهترین بابای دنیا رو داری و بابایی اینقدر تو رو دوستت داره که نمی تونستم قبلا تصورش رو هم بکنم... تو این یک ماه و اندی که به وبلاگت سر نزدم عزیزم اتفاقات خوب و بد زیادی افتاده اونقدر که وقت نکردم برات بنویسمشون... اول از همه اینکه من و شما سه هفته قبل از عید نوروز رفتیم لار و دوباره بابایی رو تنها گذاشتیم؛ تو اسفند ماه آب و هوای لار محشره، یه بهشت پر از عطر بهارنارنج... سفره هفت سین رو مختصر و کوچک پهن ...
نویسنده :
مامان شورانگیز
23:50