برای دخترم باران

بدون عنوان

1394/12/24 23:55
65 بازدید
اشتراک گذاری

دخملکم: دیروز کلا اعتصاب شیر بودی و شیر نخوردی منم مث همیشه زود استرسی و داغون که چرا دخملی امروز اصلا شیر نمی خوره؛ همه راه حلی رو امتحان کردم ولی دخملم راضی نشدی که نشدی؛ همه اش شیطونی میکردی و سرت رو این طرف و اون طرف می چرخوندی؛ تازه تو خواب چندتا مک میزدی و سریع پوف میکردی؛ کلی تو اینترنت سرچ کردم خیلی ها نوشته بودن بچه ها تو سن 3 تا 5 ماهگی بخاطر اینکه شیطون میشن و حواسشون به اطراف هست دیگه شیر مادر نمی خورن؛ انگار دنیا برام تیره و تار شده بود؛ آخه عزیزم تو شیشه هم نگرفتی با قاشق هم اگه چیزی بریزم تو دهنت همه اون چیزی که از قبل خوردی رو هم میاری بالا؛ با خودم فکر میکردم اگه تو دیگه سینه نگیری تکلیف چی میشه؟  وااااای خدای من نمی دونی چی به من گذشت؛ خاصه منم هی شیر می دوشیدم می ریختم کنار گلدونای خونه؛ و هی حسرت میخوردم که چرا اینجوری شد... زنگ زدم به لیلا جون و باهاش درد دل کردم و مثل همیشه دوست عزیزم منو دلداری داد و گفت حتما چیزی خوردی که طعم شیرت عوض شده یا عطر دیگه ای زدی...

 خلاصه امروز صبح که بیدار شدی با هزار تا سلام و صلوات گرفتمت تو بغل و دیدم خدارو شکر داری مثل روزای قبل شیر میخوری دنیا رو بهم دادن؛ نشستم و تمام چیزهایی که یکی دو روز قبل خورده بودم رو نوشتم دیدم بله من شب قبلش کباب لاری خورده بودم که نسبت به بقیه شبا کمی تند و تیز تر شده بوده؛ منم نمی دونستم که دخملی از این طعم بدش میاد و این موضوع رو عمه زهره بهم گفت...

دختر نازنینم ندانسته یه روز کامل به تو ظلم کردم منو ببخش عزیزم اینقدر ناراحت شدم از این موضوع که به خودم قول دادم دیگه هیچ وقت از این کباب ها نخورم...

دخترم من مادر بی فکری نبودم؛ از همون روز اول که به دنیا اومدی همه دغدغه من شیردهی بود دلم میخواد شیر سالم و مقوی به دخترم بدم؛ امیدوارم این دوره دوساله به سلامتی طی بشه دخترم و گل لبخند همیشه رو لبات باشه عسلم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)