پنج ماهگی باران
دخترک عزیزم ببخش که دیر به وبلاگت سر زدم ماشاله تو این دوماه حسابی بزرگ و خانوم شدی و دیگه روزا کمتر می خوابی و همون نیم ساعت تا 45 دقیقه ای که خوابی هم من باید بهت شیر بدم بنابر این مامان کوچکترین وقت آزادی نداره😊
دخترکم گفتم که بردمت دکتر و گفت که باید برات غذا شروع کنم منم برای دختر یکی یه دونه ام سرلاک درست می کردم اما می دیدم که بعضی وقتا می خوری ولی بیشتر وقتها حتی شیری رو که یه ساعت قبل خوردی و هم بالا میاری بعدها فهمیدم که دختر من رفلکس گگ قوی تر نسبت به بچه های دیگه داره و من نمی دونستم همه موادی که به نی نی نیدیم رو باید صاف کنن فکر می کردم همین که پوره بشه کافیه اما چه اشتباه بزرگی تو رو خیلی اذیت کردم مامان جان منو حلال کن دخترم؛ بخاطز ر اینکه بالا می آوردی بی خیال غذا شدم و همون شیر رو میدادم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی